آلاء در روستا
آلاء را به همراه مادر عزیزش بخاطرجلسه ی کاریم به روستا بردم اکنون در دل طیبعت بدور از دود وصدای بد ماشین ها و در بغل طبیعت زیبا ودر کنار آواز پرندگان وصدای آب چشمه ها وجیرجیر،جیرجیرک در ظهر و قورقور قورباغه ها در دل شب که از دور وبر روستا از برکه هایش به گوش میرسد میهمان پدر بزرگش هستن.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی